وضعیتِ‌سفید

ساخت وبلاگ
-لباسم بالاخرهه با دعا و توسل حاضر شد وضعیتِ‌سفید...ادامه مطلب
ما را در سایت وضعیتِ‌سفید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zhalan بازدید : 82 تاريخ : پنجشنبه 24 آذر 1401 ساعت: 16:49

واقعا کی میتونه به اندازه ی تو، مرهم زخم های روح و تنِ خسته ام باشه؟کی بلده اندازه ی تو تموم غصه های این دل رو به خنده و قهقهه وا کنه !اصلا کی میتونه اندازه ی تو ، اندازه ی کلام تو، اندازه ی حضور تو، مثل یه داروی مسکن تاثیر بذاره روی روح و روان من ؟کی میتونه شبیه تو حرف بزنه و من رو ساعت ها غرق دریای کلامش کنه؟جوابش ساده است..هیچکس..چون "تو" تنها انسانی هستی که روی این کره خاکی میتونه از من، به من نزدیکتر باشه(: وضعیتِ‌سفید...ادامه مطلب
ما را در سایت وضعیتِ‌سفید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zhalan بازدید : 88 تاريخ : پنجشنبه 24 آذر 1401 ساعت: 16:49

‏این آخرین ساعتاییه که عاشقمآخرین ساعتای زندگیمآخرین لحظه هایی که نفس میکشم و روحم درد میکشهکاش حوصله داشتم که به همه اونایی که دوسشون دارم بگمشرمنده ی زنداییم که تولدش خراب میشهولی از سگ کمترم اگه کاری نکنم پیرهن مشکی ای که خودم واسش اتو کردم بپوشهباورم نمیشه این آخرین اشکامه:)روحم آزاد میشعفردایی که مهندس تو پزشک قانونی سروکله میزنهاون موقعس که من آرومم و به آرزوم رسیدممن هیچوقت خودکشی نکردم؛ بابام منو کشته..روح که بمیره قلب که بشکنه دیگه جسم چه فایده ای داره؟بابایی که فقط اسماً پدرم بود قاتل جون منهاون میدونست من مُردم ولی هر دفعه بدترش کردمن بالم زخمی بود ولی هنوز بلندپروازی میکردم، هنوز رویا میبافتم و آرزو میکردم بالاخره قراره به آرزوی ده سالم برسمده سال..بعد اینکه عزیز مُرد؛ روزی که بابا منو تو انباری زندونی کرد بخاطر اینکه تخم مرغ ابپز نخوردم همونجا ارزو کردم بمیرم و برم به عزیز بگم پسرش داره میکشنمو بالاخره صبوریام تموم شد ژالان | پنجشنبه بیست و چهارم آذر ۱۴۰۱ 12:39 وضعیتِ‌سفید...ادامه مطلب
ما را در سایت وضعیتِ‌سفید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zhalan بازدید : 88 تاريخ : پنجشنبه 24 آذر 1401 ساعت: 16:49